روزیخواهم آمد، و پیامی خواهم آورد.در رگ ها، نور خواهم ریخت.و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب! سیبآوردم، سیب سرخ خورشید.خواهم آمد، گل یاسی به گدا خواهم داد.زن زیبای جذامی را، گوشواری دیگر خواهم بخشید.كور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ!دوره گردی خواهم شد، كوچه ها را خواهم گشت، جارخواهم زد: ای شبنم، شبنم،شبنم.رهگذر خواهد گفت: راستی را، شب تاریكی است،كهكشانی خواهم دادش.روی پل دختركی بی پاست، دب اكبر را بر گردن اوخواهم آویخت.هر چه دشنام، از لب ها خواهم برچید.هر چه دیوار، از جا خواهم بركند.رهزنان را خواهم گفت: كاروانی آمد بارش لبخند!ابر را، پاره خواهم كرد.من گره خواهم زد، چشمان را با خورشید، دل ها را باعشق ، سایه را با آب، شاخه ها را با باد.و بهم خواهم پیوست، خواب كودك را با زمزمه زنجره هابادبادك ها، به هوا خواهم برد.گلدان ها، آب خواهم داد***خواهم آمدپیش اسبان، گاوان، علف سبز نوازشخواهم ریختمادیان تشنه، سطل شبنم را خواهم زد.خواهم آمد سر هر دیواری، میخكی خواهم كاشت.پای هر پنجره ای شعری خواهم خواندهر كلاغی را، كاجی خواهم داد.مار را خواهم گفت: چه شكوهی دارد غوك!آشتی خواهم دادآشنا خواهم كرد.راه خواهم رفتنور خواهم خورد.دوست خواهم داشت.برچسبها: سهراب سپهری پاکبازان...
ما را در سایت پاکبازان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : pakbazano بازدید : 88 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 3:12